مرداد ۰۹، ۱۳۸۹

دروغ ساز


چند سالی هست که تلوزیون را تحریم کرده ام . شاید از همان موقع که فهمیدم هاج زنبور عسل مادر داشت و مادرش را هم پیدا کرد ، بی آنکه تلوزیون آن دوره ما ، فکر بچه هایی چون مرا بکند که تا مدتها در غم و ناراحتی مادر گمشده و بی فکر هاج بودم که دردانه فرزندش را در این بی کران جهان هستی به حال خود رها کرده بود و ....
از همان موقع ها تلوزیون را تحریم کردم وقتی سر و ته فیلمهای خارجکی مان معلوم نبود و در دل به دوبلورها و عوامل دست اندر کار نثار می کردم هر آنچه لایقش بودند که چنین فیلمهایی را به خورد ما می دهند .
از همان موقع ها تلوزیون را تحریم کردم و این تحریم تا همین چند شب پیش ادامه داشت ... همین چند شبی که دیدم در سریالهایشان آدمهای خوب ، فقیرند ، چادر سر می کنند ، مدام در حال سجده و رکوع به سر می برند ، همدیگر را با لفظ آقا و خانوم آن هم به فامیل صدا می زنند ، آدم بدها خط و خالی در بدنشان از قدیم به جا مانده ، ثروتشان را از راه دزدی و مال مردم خوری بدست آورده اند ، روسری قرمز سر می کنند ، عینک آفتابی می زنند ، جهت مذاکره با نامحرم ، فاصله مناسب را رعایت نمی کنند و ...

هی خانوم و آقای فیلم ساز ، فیلم نامه نویس ، کارگردان ، بازیگر ، عوامل پشت صحنه و جلوی صحنه : می توانی فیلمهایت را هر طور که می خواهی بسازی ، می توانی ذهن و فکر مردم دو نسل قبل را با نوشته ها و ساخته ها و اخبارت پر از دروغ و ارزشهای واهی کنی ، اما ذهن من و نسل بعد از مرا محال است ....


درگوشی : سلمان خان نهایت سپاسگزاری مرا بابت ویرایش این وبلاگ پذیرا باشید ...